Inner Banner

عصر کارمندان نامرئی

امتیاز دهید :
مدیرعامل «ایربی‌ان‌بی» - معروف‌ترین شرکت خدمات آنلاین سفر در دنیا- از پایان «کار به سبک سنتی» و آغاز عصر «کارمندان نامرئی» خبر می‌دهد. او در تشریح تجربه موفق «دورکاری»، می‌گوید، وقت آن رسیده رهبران سازمانی به ریل مدیران جوان بیایند؛ چون تجربه «محیط کار ۲۰۱۹» برای خیلی از شرکت‌ها تکرار نمی‌شود. کارکنان «ایربی‌ان‌بی»، هر سه ماه یک هفته دور هم جمع می‌شوند.
«برایان چسکی» مدیرعامل ایر‌‌‌بی‌‌‌ان‌‌‌بی اخیرا اعلام کرد که کارکنان شرکتش از این به بعد می‌توانند از هرجایی که می‌‌‌خواهند کار کنند، از جمله از آن سوی آب‌‌‌ها. او همچنین گفت که حقوق کارمندها در این شرکت، دیگر مبتنی بر مکان نخواهد بود. دست کم در ایالات متحده. طی روزهای پس از این خبر، صفحه استخدام شرکت‌میلیون‌‌‌ها بازدیدکننده دریافت کرد. این شرکت که طی دوران پاندمی، یک‌چهارم نیروهای خود را تعدیل کرده بود، درآمد سه ماه اول امسال را نیز منتشر کرد که تقریبا به سطح درآمد پیش از کرونا رسیده.

چسکی که مقر اصلی شرکتش یعنی سان‌فرانسیسکو را ترک کرده و از ابتدای امسال، در اقامتگاه‌‌‌های اجاره‌‌‌ای زندگی و کار می‌کند، اخیرا در یکی از همین اقامتگاه‌‌‌ها در طبقه بالای یک فروشگاه لوازم آرایشی در مرکز منهتن، با خبرنگار مجله تایم گفت‌وگویی داشته و از آینده دفاتر کار، فرهنگ شرکتی و طراحی مجدد محیط‌های کار سخن گفته. او همچنین می‌‌‌گوید که چطور کمک کرده شرکتش، تاریک‌‌‌ترین دوران را پشت سر بگذارد. چکیده‌‌‌ای از این گفت‌وگو را با هم می‌‌‌خوانیم:

آیا معتقدی که عمر دفتر کار به پایان رسیده؟
به نظرم عمر دفتر کار به شکلی که امروز می‌‌‌شناسیم، به پایان رسیده. دفتر کار به این شکل، منسوخ و از مُد افتاده است. هر چه هست، مربوط به پیش از عصر دیجیتال است. البته، مسلما کسی که شغلش در بیمارستان یا کافی‌‌‌شاپ است، باید در محل کار حضور داشته باشد. پس وجود چنین فضاهایی، کاملا منطقی است. اما سوال اینجاست که کارکرد دفتر کار، برای کسی که کارش با لپ‌‌‌تاپ است، دقیقا چیست؟

البته می‌‌‌دانم که آدم‌‌‌ها به فضای کار نیاز دارند و قرار نیست همه از خانه کار کنند یا دورکاری را انتخاب کنند. اما یکسری چیزها اتفاق خواهد افتاد: دفتر کار باید کارکردی داشته باشد که خانه، نتواند آن را فراهم کند. پس شاید دفاتر خصوصی دوباره مُد شوند، برای مواقعی که امکان انجام کار از خانه وجود ندارد و افراد برای انجام کارشان نیاز به یک فضا دارند. و شرکت، این فضا را فراهم خواهد کرد. اما آیا لازم است که در جوار سایر همکاران، کار کنند؟ در آینده شاهد این خواهیم بود که کارمندهای یک شرکت، هیچ‌کدام در یک منطقه زندگی نمی‌‌‌کنند و تنها جایی که همه در آن حضور دارند، اینترنت خواهد بود. طی دو سال گذشته، من در شهرهای مختلفی کار کرده‌‌‌ام که شاید کسی هم خبر نداشته باشد. از آتلانتا گرفته تا نشویل و میامی. و هیچ تفاوتی ایجاد نشد. مردم هنوز هم به دفاتر کار خواهند آمد اما اهداف حضور در محل کار، متفاوت خواهد بود. دفتر کار به محیطی برای تعامل تبدیل خواهد شد. در آینده شاهد انعطاف‌‌‌پذیری زیادی خواهیم بود. نیروهای کار، بسیار پراکنده‌‌‌تر خواهند بود. شاید خیلی‌‌‌ها نخواهند خود را محدود به جامعه پیرامون محل کارشان کنند. تصویر آینده، شبیه بانک‌های بزرگ و شرکت‌های قدیمی نیست. اگر می‌‌‌خواهی بدانی محیط کار در آینده به چه شکل خواهد بود، به شرکت‌های جوان نگاه کن چون آنها اساسا هیچ میراثی ندارند. آنها انعطاف‌‌‌پذیرند. متحرکند. و شبیه به کوچ‌‌‌نشینان هستند. به نظرم محیط کار در۱۰سال آینده به این شکل خواهد بود.

آن وقت چه بر سر موضوعاتی مثل فرهنگ سازمانی خواهد آمد؟ آیا از بین خواهد رفت؟
آیا فرهنگ شرکتی کماکان وجود خواهد داشت؟ البته! من با اطمینان می‌‌‌گویم که فرهنگ ما در ایربی‌‌‌ان‌‌‌بی بسیار قدرتمند است. ما هر سه ماه، به مدت یک هفته دور هم جمع می‌‌‌شویم و اگر مشخص شود که این کافی نیست، بیشتر دور هم جمع خواهیم شد. اما به نظرم این مدت زمان برای برقراری ارتباط و پیوند انسانی کافی است. مدیران عامل در برج‌‌‌های آسمانخراش نشسته‌‌‌اند و می‌‌‌گویند «همه باید به محل کار برگردند». اما، اولا اکثر آنها از نسل قدیمی اند. رهبران سازمانی جوان‌‌‌تر، طرز فکر متفاوتی دارند. البته آنها هم اجتماع و در جمع بودن را دوست دارند چون دوست پیدا کردن از طریق تماس ویدئویی، سخت است و کلی محدودیت دارد. به علاوه، ابزارهایی مثل زوم، پیامدها و مضرات بسیاری دارند. آدم‌‌‌ها نامرئی می‌‌‌شوند و حباب پیرامونتان، کوچک‌تر خواهد شد. دوست ندارم تصویر خوش آب و رنگی از آینده برایتان ترسیم کنم. خیلی چیزها هست که باید برایشان جواب پیدا کرد. همه حرفم این است که نمی‌توانیم با آینده بجنگیم. دیگر نمی‌شود به روش سال ۲۰۱۹ زندگی کرد، همان‌قدر که زندگی به سبک سال ۱۹۵۰، ناممکن شده. باید به جلو حرکت کنیم. و راه‌حلش این است که محیط کار، کاملا ترکیبی شود. نه به این شکل که سه روز کار حضوری، اجباری شود. همه چیز کاملا انعطاف‌‌‌پذیر خواهد شد. و آدم‌‌‌ها در صورت لزوم، دور هم جمع خواهند شد. بیشتر شرکت‌های تکنولوژی به این شکل عمل خواهند کرد و به نظرم تا ۱۰ سال آینده، تکنولوژی آنقدر تکثیر خواهد شد که همه شرکت‌ها، حس کنند شرکت تکنولوژی هستند. شرکت‌های آنالوگ هم خواهیم داشت. کافی‌‌‌شاپ‌‌‌ها هم کماکان وجود خواهند داشت. اما حتی شرکت‌های رسانه، تبدیل به شرکت تکنولوژی خواهند شد.

تو می‌‌‌گویی این چیزی است که به‌نظرت اتفاق خواهد افتاد اما لزوما از آن حمایت نمی‌کنی؟
نه، نه. حمایت می‌‌‌کنم. نمی‌‌‌خواهم تصویر ساده‌‌‌انگارانه‌‌‌ای از آینده ترسیم کنم. یک مزیت دورکاری این است که می‌توانی افرادی از طیف‌‌‌های مختلف را استخدام کنی چون محدود به مکان نیستی اما ایرادش این است که اگر کارکنان، بیش از حد دورکاری کنند و در فضای مجازی باشند احساس تنهایی و انفصال خواهند کرد. پس باید حد وسطی رعایت شود که نامش، محیط کار ترکیبی است. اینکه کارمندها دو یا سه روز در هفته در محل کار حضور یابند یک رویکرد پایدار نخواهد بود. در آینده مردم خواهند فهمید که باید در مورد زمان و نوع گرد هم آمدن، بیشتر فکر کنند.

یکی دیگر از پیامدهای منفی‌‌‌اش این است که افراد دورکار به اندازه کارکنان حضوری، تحت‌تاثیر نفوذ اجتماعی نخواهند بود و با افراد دارای دیدگاه‌‌‌های مختلف، مراوده نخواهند داشت. آیا این برای تو نگران‌‌‌کننده نیست؟
چرا. در حال حاضر، جوامع حضوری دارند دیجیتالی می‌‌‌شوند. پاساژ جای خودش را به آمازون داده. اما مشکل اینجاست که تو وقتی به پاساژ می‌‌‌روی، آدم‌‌‌های مختلف را می‌‌‌بینی، مجبوری در صف بایستی، منتظر باشی، مبادی آداب باشی. نمی‌توانی همه آدم‌‌‌های پیرامونت را انتخاب کنی. اما در اینترنت، یک حباب بسته برای خودت می‌‌‌سازی و آدم‌‌‌های شبیه به خودت را به آن راه می‌‌‌دهی. ناگهان واقعیتی برای خودت درست می‌‌‌کنی و طبق آن زندگی می‌‌‌کنی. من نگرانم که جوامع فیزیکی، کاملا دیجیتالی شوند بدون اینکه هیچ جایگزین فیزیکی‌‌‌ای برایشان وجود داشته باشد. نمی‌‌‌دانم آیا این به این معناست که باید پاساژها و فرهنگ ادارات را دوباره احیا کنیم یا نه. اما می‌‌‌دانم باید به دنبال خلق روش‌هایی باشیم که افراد بتوانند دور هم جمع شوند.

تکنولوژی آمده که کارآمدی را افزایش دهد اما اگر مراقب نباشیم، به نام کارآمدی، تمام ارتباطات انسانی را از دست خواهیم داد. اگر چنین شود، انسان‌‌‌ها تنها و دچار بحران روانی خواهند شد. اما من آدم خوش‌بینی هستم و به نظرم مجبور نیستیم این مسیر را برویم. باید راه‌‌‌هایی برای گرد هم آوردن آدم‌‌‌ها پیدا کنیم و به این منظور باید خلاق باشیم و از خودمان بپرسیم: آدم‌‌‌ها در آینده به چه شکل دور هم جمع خواهند شد؟ چه کار خواهند کرد؟

تو جزو معدود مدیرانی هستی که در دانشگاه طراحی رود آیلند درس خوانده‌‌‌ای آیا به این فکر کرده‌‌‌ای که فضاهای فیزیکی چه شکلی خواهند بود؟
اینهایی که می‌‌‌گویم همه در حد تئوری هستند و دو سال دیگر ممکن است بعد از آزمون و خطا، جوابم تغییر کند. طراحان همیشه دوست دارند یک نمونه اولیه درست کنند. سپس آن را تست می‌کنند و می‌‌‌گویند «جواب نداد». اما تئوری من این است: به نظرم باید در آینده از فضاهای کار چندمنظوره فاصله بگیریم و بیشتر، فضاهای تک‌‌‌منظوره ایجاد کنیم. درست مثل گوشی‌‌‌های قدیمی که سابقا دکمه داشتند. دکمه‌‌‌ها همیشه آنجا بودند، حتی وقتی می‌‌‌خواستی ویدئو ببینی. اما صفحات لمسی آمدند و خوبی‌‌‌اش این است که صفحه لمسی، می‌تواند تبدیل شود به آن چیزی که در لحظه نیاز داری، ماشین‌‌‌حساب، آلبوم عکس یا نمایشگر. به نظرم محیط کار هم به همین شکل خواهد بود.

اوایل پاندمی کرونا، با حجم گسترده‌‌‌ای از کنسلی‌‌‌ها مواجه شدید که یک‌میلیارد دلار، ضرر به‌دنبال داشت: یا میزبان‌‌‌ها باید پولشان را از دست می‌‌‌دادند، یا مهمان‌‌‌ها. شما تصمیم گرفتید میزبان‌‌‌ها ضرر کنند. آیا آن روزها، تاریک‌‌‌ترین روزهای شما نبودند؟
از اواخر مارس تا ۵ مه‌۲۰۲۰، روزهای تاریکی بود. اما غم‌‌‌انگیزترین روز، قطعا پنجم مه ‌بود، روز تعدیل نیرو. این تصمیم، مثل تاریکی پس از تاریکی بود. از یک طرف تعدیل نیرو داشتیم، از یک طرف دیگر این حقیقت را می‌‌‌دانستیم که این آسان‌‌‌ترین راه برای پول جمع کردن نیست. و آخر سر، مجبور شدیم پول قرض کنیم. انگار دیوارها از هر سو فرو می‌‌‌ریختند. در یک شرایط بحرانی، همه چیز به خوش‌بین بودن بستگی دارد. باید خوش‌بین باشی اما خوش‌بینی‌‌‌ای که ریشه در واقعیت داشته باشد و باورپذیر باشد تا آدم‌‌‌ها دنباله‌‌‌روی تو، تا نوک قله بیایند. و من حس کردم اگر کم نیاوریم، و ادامه دهیم، می‌توانیم وجه منحصر به فردی که خدمات ما ارائه می‌کند را حفظ کنیم و روزهای خوب خواهند آمد. هیچ‌وقت ایمانم را از دست ندادم. خیلی تاریک بود اما آنقدری که برای دیگران بغرنج بود برای من نبود که حس کنم جان سالم به در نخواهیم برد. شک نداشتم که سربلند خواهیم شد اما اگر کسی سوالی داشت، از هیچ جوابی مضایقه نمی‌کردم چون اوضاع از بیرون، اصلا خوب به‌نظر نمی‌‌‌رسید.