Inner Banner

جوانان نسل Y و Z پرچمداران جابه جایی استعدادها

امتیاز دهید :

جوانان نسل Y و Z پرچمداران جابه جایی استعدادها

در آمریکا در محیط های کار، اتفاق بزرگی در جریان است. برگ برنده در دست نیروهای کار است. در گیرودار پاندمی که دو سال از آن گذشته، کسب و کارها در تلاش و تقلا برای احیای اقتصادی هستند. در حالی که نیروهای کار، دست بالا را دارند. از اتاقهای مدیران ارشد گرفته تا کف کارخانه ها، این نیروها خواهان حقوق بیشتر، ساعات کار انعطاف پذیرتر، مزایای بهتر و برخورد مناسب ترند. و اگر رئیسشان نتواند یا نخواهد به تقاضایشان پاسخ دهد، خیلیها دست به اعتصاب میزنند، از کارشان استعفا میدهند یا برای یافتن یک شغل رضایت بخش،شرکتهای دیگر را جستجو میکنند.
بعضی از کارشناسان این پدیده را «استعفای بزرگ» نامیده اند اما از دیدگاه «رایان روسالنسکی» مدیرعامل لینکدین، این بیشتر شبیه یک «جابه جایی بزرگ» است. او با اینکه مدیر است و قطعا همه درخواستهای ۱۷هزار کارمند شرکت، متوجه اوست، اما همزمان با شناخت این بازار کار جدید، از آنچه که لینکدین میتواند به کاربران ارائه دهد، هیجانزده است.
او می گوید:»جابه جایی رابطه کارمند-کارفرما ، لینکدین را در جایگاهی قدرتمند و منحصر به فرد قرار میدهد تا به شکل گیری عرصه جدید کار، کمک کند«.
روسالنسکی بیش از دو دهه است که در سیلیکون ولی کار میکند و در شرکتهایی مثل یاهو، جایگاههای مدیریتی داشته. او سال ۲۰۰۹ به لینکدین پیوست و در بهار ۲۰۲۰ در قلب پاندمی کرونا، مدیرعامل این شرکت شد. او چندی پیش در گفت و گویی با مجله تایم، درباره تحولات بازار کار، سبک مدیریتی اش به نام «من بابای تو نیستم» و نقش لینکدین در شکل گیری یک جامعه عادلانه تر صحبت کرده.
این گفت وگو را با هم میخوانیم:

می توانید برایمان توضیح دهید که جابه جایی بزرگ یعنی چه؟

در حال حاضر ما شاهد یکی از بزرگترین تحولات عرصه کار در مقیاس جهانی هستیم. ما به واسطه مالکیت بزرگترین شبکه حرفه ای دنیا، ۶ ماه پیش متوجه پیدایش یک ترند جالب شدیم. تعداد افرادی که در لینکدین، شغل خود را در پروفایلشان تغییر دادند، زیر نظر داشتیم. پایان سپتامبر، این رقم به سالانه ۵۴درصد رسید. پس در سطح جهان، یک پدیده کاملا بی سابقه در حال وقوع است. جابه جایی استعدادها.
در حال حاضر تمام شرکتها در حال بازبینی نحوه عملکرد، فرهنگ و ارزشهایشان هستند. به این فکر میکنند که «کار کردن در شرکت ما، چه معنایی دارد». از سوی دیگر، کارکنان در اقصی نقاط جهان نه تنها درباره نحوه کار کردن، بلکه درباره علت آن نیز تجدیدنظر میکنند. از خود میپرسند: «میخواهم با کار و زندگی ام چه کنم؟»و گرچه تا یکی دو سال دیگر کماکان شاهد جابه جایی استعدادها خواهیم بود، اما به نظر من، نهایتا اوضاع مثل قبل آرام خواهد شد که این منجر به افزایش اثربخشی کسب و کارها و رضایتمندی کارکنان خواهد شد.

 

 

این دوره بر شما چطور گذشته؟ آیا شما هم نحوه مدیریت کارکنان خود را تغییر داده اید؟

ما هم همان پروسه ای را طی کردیم که سایرین طی کردند. وقتی نگاهی میکنم به اوایل پاندمی، وقتی طبق مقررات محلی موظف به کار از خانه بودیم، به آن تن دادیم. ما هم مثل بسیاری از شرکتها، حرفهایی میزدیم که آن موقع، متعصبانه به نظر میرسید. مثال می گفتیم «نهایتا تا ۳۰ یا ۹۰ روز دیگر دوباره به شرکت برمیگردیم. »اما حاال بعضی ها می گویند در آینده، کل فعالیتهای دنیا ۱۰۰درصد به شکل از راه دور خواهد بود. طی این مدت ما یاد گرفتیم که کلید موفقیت در همه این امور، رهبری سازمانی مبتنی بر اعتماد و انعطاف پذیری است. هیچکس نمیداند یکی دو سال دیگر چه شکلی خواهد بود. پس هر چه زودتر سبک رهبری سازمانی خود را انعطاف پذیر کنی، بهتر می توانی سازمان خود را از پاندمی عبور دهی. بخش اعظمی از کارکنان ما در این مدت دورکار بوده اند و عملکردمان خوب بوده. رویکرد ما نسبت به آینده این است که ما به یکدیگر اعتماد داریم که هر کس، کار خودش را انجام میدهد. من مدیرعامل تو هستم. بابای تو نیستم. کسی نیستم که دستور دهم چند روز مشخص، حتما در شرکت حضور داشته باشی.

 

آیا این بخشی از سبک مدیریتی شما بوده؟

من بیش از ۲۰ سال است که محصولات تکنولوژی می سازم. شکوفایی شرکتهایی مثل ما، وابسته نوآوری مداوم است. از نظر من، استعدادها منشأ نوآوری هستند. وظیفه من این است که با استعدادترین افراد ممکن را دور هم جمع کنم. افرادی که بلدند چطور محصولات تکنولوژی قدرتمند بسازند، فرآیندهای منابع انسانی طراحی کنند و تیمهای فروش قدرتمند تشکیل دهند. سپس به آنها فضا و آزادی عمل میدهم تا شکوفا شوند. مرتبا سوال میپرسم. مدام نقطه ها را به هم وصل میکنم. به ندرت نقش تصمیم گیرنده را بر عهده می گیرم. الگوهای رهبری سازمان تغییر کرده. در گذشته، یک رهبر سازمانی موفق به پیروان خود میگفت که چه باید بکنند، و اینگونه به آنها الهام می بخشید یا هدایتشان میکرد. یک فرآیند از بالا به پایین بود. اما از نظر من، رهبران موفق سازمانها در دهه آینده، در دیالوگهای بیشتری شرکت خواهند کرد و به دنبال گرد هم آوردن افراد به عنوان بخشی از این فرآیند خواهند بود.
بسیاری از شبکه های اجتماعی در جذب و حفظ کاربران جوان با چالشهایی مواجهند. آیا لینکدین هم چنین مشکلی دارد؟ فلسفه وجودی لینکدین ایجاد فرصت اقتصادی برای تک تک نیروهای کار جهان است. نیروی کار جهانی در حال تغییر است. پیش تر گفتم که شمار کاربران لینکدین که تغییر شغل میدهند، سالانه ۵۴درصد افزایش می یابد. در مورد جوانان نسل Z این رقم ۸۰درصد است و در مورد جوانان نسل ۵۰ Yدرصد. نسل X که حالا میان سالند، ۳۱درصد. در مورد بیبی بومرها که از همه مسن ترند، این تعداد تنها ۵درصد افزایش یافته. تلاش ما این است که محصولات و قابلیتهایی فراهم کنیم تا نیروهای کار در جهان به فرصتها متصل شوند. ما شاهد افزایش کاربران نسل Z در لینکدین هستیم. پس تلاش میکنیم قابلیتهای مورد علاقه شان را فراهم کنیم. مثال آنها دوست دارند بیشتر از طریق ویدئو ارتباط برقرار کنند تا متن. پس قابلیتهایی متناسب با سلیقه آنها به پروفایل لینکدین اضافه میکنیم. میتوانی از طریق ویدئو در پروفایلت، خودت را معرفی کنی. در واقع ما دائما محصول خود را تکامل میدهیم.

 

 

آیا افرادی که در حوزه تکنولوژی نیستند یا مشاغل شرکتی و صنعتی ندارند هم این امکان را دارند که از طریق لینکدین، فرصتهای خود را گسترش دهند؟ مثال افراد حوزه تولید.

حتما. گرچه شبکه لینکدین ابتدا متشکل از فعالان حوزه مالی و تکنولوژی بود که من نامشان را دانش ورز میگذارم اما به خصوص از پاندمی به بعد، تعداد کارکنان خط مقدم رو به افزایش است. از ۸۰۰میلیون نفر، ۱۲۵میلیون آنها کارکنانی هستند که از نظر ما خط مقدم محسوب میشوند. و نرخ مشارکت این افراد نیز دو برابر نرخ مشارکت دانش ورزان است. انتظار دارم که این رقم افزایش یابد.

 

بیشترین رشد لینکدین از سوی کدام گروه است؟

بخش اعظمی از افرادی که عضو میشوند یا خارج از ایالات متحده هستند یا کارکنان خط مقدمند یا دانشجویان در سطح جهانی یا جوانان نسل
Z.

 

لینکدین چطور میتواند برای طیف وسیعی از کارکنان در سطح جهان، فرصتهای اقتصادی ایجاد کند؟

نحوه کار کردن مردم به شدت تغییر کرده. من و شرکت باید به مردم کمک کنیم که عرصه جدید کار را بشناسند و مدیریت کنند. در حال حاضر ما روی دو تغییر تمرکز داریم. یکی از آنها استخدام مبتنی بر مهارت است. به نظر من مهارت، پول رایج جدید است. در حال حاضر به واسطه تحولاتی مثل کووید یا دگرگونی دیجیتال، مشاغل جدید با سرعتی بی سابقه، در حال پیدایش هستند و دارند جای قدیمی ها را میگیرند. به نظر من، تغییر از طریق رویکرد مبتنی بر مهارت نسبت به فرصت، ایجاد میشود؛ یعنی تمرکز بر چیزی که فرد بلد است، نه تمرکز بر مدرک دانشگاهی یا آشناهای او. مورد دوم که به آن خیلی توجه دارم، ایجاد یک جامعه عادلانه و مبتنی بر برابری است. فرض کن دارای یک ذهن منعطف و مستعد هستی و دقیقا همان کسی هستی که برای استخدام به دنبالش هستیم اما در یک منطقه محروم بزرگ شده ای یا به فلان مدرسه یا شرکت معتبر نرفته ای.

این موانع، باعث میشوند یک جور نابرابری در نقطه شروع ایجاد شود. تلاش ما به عنوان یک پلتفرم این است که فضایی برابر ایجاد کنیم. از طریق محصولات، فرآیندها و افراد. اخیرا یک تیم عدالت تشکیل داده ایم که کارش، شناسایی سوگیری ها و روشهایی برای ایجاد فرصت برابر در همه اموری هست که در دست داریم. ما متعهد به ایجاد یک نیروی کار متنوع تر در لینکدین و کمک به سایر شرکتها در این زمینه هستیم.

 

 

آیا انجام کار نیک، بخشی از ماموریت شما در لینکدین است؟

خیلی درباره انجام کار خوب و عملکرد خوب صحبت میکنم. شرکتهایی که به ذات، با انجام کار خوب و عملکرد خوب همسو هستند، مزایای رقابتی بیشماری دارند. اما وقتی این دو را با هم پیوند می دهی، یک مزیت دیگر هم به دست می آوری. ما در لینکدین وقتی محصولی میسازیم، به واسطه آن افراد شغل پیدا میکنند، نیرو استخدام میکنند، مهارت یاد میگیرند، قرارداد میبندند و شرکت راه اندازی میکنند. اینجا اکوسیستمی است که برای اعضا، مشتریان و جهان، ارزش می آفریند و انعکاسش به خود شرکت برمیگردد.

 

 

شما خیلی وقت است که در سیلیکون ولی قدم میزنید. در دورنمای تکنولوژی چه چیزی میبینید که هیجانزده تان میکند؟

یک مورد این است که نحوه کار کردن و ارتباط برقرار کردن ما از طریق دورکاری یا کار ترکیبی، دستخوش تغییر شده. اخیرا ما رویدادی داشتیم و از مشتریها دعوت کردیم که از طریق هدست VR در جلسه شرکت کنند. خیلی جالب بود. به نظرم شاهد نوآوریهای بسیاری در زمینه بازدهی خواهیم بود. و برایم جالب است که ببینم اینها چه تاثیری بر مکان کار کردن افراد و استخدام از راه دور خواهد گذاشت. موضوع دوم که بسیار مورد توجه من است، مفهوم اقتصاد «تولیدکنندگان» است. دنیا دارد به سمتی میرود که افراد بیشتری، توانایی این را دارند که صدای خود را به گوش جهان برسانند یا کارشان را به معرض نمایش بگذارند. موضوع فقط تیک تاک یا تولید محتوا نیست. این اقتصاد، درباره کالاها و خدمات نیز هست. درست مثل کاری که اتسی و شاپیفای کرده اند، یعنی کمک به مردم در ارزش آفرینی از طریق ارائه کارشان به صورت آنلاین. اقتصاد تولیدکنندگان، صرفا برای تولید نیست. من بابت این ترند و نقشی که لینکدین در این راستا خواهد داشت، واقعا هیجان دارم.